قبول دارم که این روزها غور و تفکر در فلسفه زندگی و امورات جاری هستی، کمی مزخرف به نظر می رسد! ....
می دانم در این دوره زمانه، کسی حوصله ندارد که پدیده های اطرافش را به شکل احمقانه ای با دیده کشف و شهود، بنگرد و یا حداقل، برای ارضای نیازهای روحی و روانی خودش هم که شده، چیزهایی را از دل اسرار خلقت، غلفتی بیرون بکشد! قرائن هم، حاکی از آن است که پرسش هایی همچون :
"بودن یا نبودن؟" و یا "از کجا (با تاکسی دربست) آمده ام و (با کله) به کجا می روم؟!" و.............. گند ترین و ابلهانه ترین سوال های ممکنه بشر قرن جاری محسوب می شوند.
جهان بینی و ایدولوژی مردم هم، اگر دماغشان را عمل نکرده باشند، حداکثر به همان نوک دماغشان می رسد!... اصولاً با مشغله های موجود، فرصتی هم برای خواندن کوتاهترین پیام های اخلاقی و تربیتی، برای سر و سامان بخشیدن به سرنوشتمان باقی نمانده است، چه رسد به مطالعه کتب فاخر از نویسندگان اندیشمند! از جمله، همین نوشته های پیش رویتان!!
تمامی موارد فوق را می توان، باری به هر جهت پذیرفت.... اما برای بشر عصر حاضر، چیزهای بی اهمیت دیگری هم وجود دارند که البته باور و پذیرفتن شان تا حدودی برایمان سخت تر و ثقیل تر است.... بعنوان مثال، مقوله سلامت و تندرستی یکی از همان مواردی است که در عصر led ،اهمیت خودشان را از دست داده اند! آخر مگر نمی گویند، سلامتی بزرگترین کادوی خداوند به انسان است و مگر نمی بایست، تا حد توان در حفظ تحفه هایمان کوشا باشیم؟ پس چرا برخوردمان با تن و بدن و انداممان، اینقدر مسخره و بدور از نزاکت است؟ حتماً می پرسید، این خزعبلات را برای چی سر هم می کنم؟ چشم.... دلیلش را برایتان می گویم.
من در ابتدا طنز نویس بودم اما هنگامی که کتاب هایم یکی یکی مرجوع شدند، به پیشنهاد یک عابر پیاده، رشته ای مرتبط با سلامت انسان ها را برگزیدم . از آن پس، سعی کردم بجای پرداختن به "غذای روح" ، خواص انواع خوراکی ها را استخراج نموده و برای سلامتی هر چه بیشتر افراد جامعه ام، "غذای جسم" آنها را به شکلی کاملاً علمی، برایشان تشریح نمایم!... بدین ترتیب، 2 سال آزگار، تلاش های بی وقفه ام در رشته فوق الذکر، بطول انجامید و حاصل آن، 9 جلد کتاب بود! اما....به شکل تاسف باری (البته تاسف برای خودم نه برای شما!) همان داستان مرجوع شدن کتاب هایم، بار دیگر تکرار شد!
بالاخره در یک روز پاییزی طی یک تصمیم انقلابی، این حرفه را هم کنار گذاشتم ! (واقعاً باعث شرمندگی حقیر است، چون در حالیکه تمامی بچه های دبستانی تکلیفشان با شغل آینده شان کاملاً مشخص است، اما هنوز که هنوز است من خرس گنده، نمی دانم در نهایت چکاره خواهم شد؟) این بار برای انتخاب شغل جدیدم، معقولانه پیش رفتم. از این رو، مدتی را صرف کشف نیاز های واقعی مردم و علائق شان کردم و بالاخره نتیجه نیازسنجی فوق، کتابی شد به تیراژ 30000 نسخه ، با عنوان :
«آقای گلزار وقتی که سرما می خورد چه مدلی می پوشد!»
این تجربه موفقیت آمیز، مرا بر آن داشت تا موضوعات کتاب های مرجوعی گذشته ام را پس از ربط دادن به یک هنرپیشه و یا اثری جنجالی، به فروش برسانم، که البته گوش شیاطین بدتر از خود شیطان، کر، با تیراژبسیار بالایی هم بفروش رساندم! تا کور شود هر آنکس که نتوان دید! حال، در سطور ذیل به برخی از عناوین کتب پرفروشم توجه نمایید:
«"نیکی کریمی" از خواص هلو می گوید!»
«ساعتی با "احمد پورمخبر" و بادمجان هایی که آفت ندارند!»
«چرا بعد از دیدن "جواد رضویان" و "مهران غفوریان" تاثیر آلو ییشتر است؟»
«"النازشاکر دوست" با دمش گردوهایی بسیار مغذی می شکند!»
«"شریفی نیا" چنین گفت : طالبی بهتر از گرمک است.»
« سوال جنجالی "مهران رجبی": کجای خرمالو، گس است؟»
«"مهناز افشار" افشا کرد: هردو نیمه سیب، بسیارمفیدند!»
و....بالاخره آخرین کتابم با عنوان: "فوائد قهوه تلخ برای سلامتی!"
خلاصه اش هم چنین است:
«قهوه تلخ» اسید معده را کاهش می دهد.
«قهوه تلخ» باعث پیشگیری از سنگ صفرا و سنگ کلیه می شود.
«قهوه تلخ»به دلیل داشتن آنتی اکسیدان ها، خواص ضد سرطان دارد.
«قهوه تلخ»3.5 برابر چای معمولی، دارای کافئین است و....هزاران فایده دیگر
امیدوارم اگر یک روز هم به پایان زندگیتان مانده، حداقل یک فنجان «قهوه تلخ» نوش جان نموده، تا طعم خوش زندگی را با آن احساس فرمایید!!
«قهوه تلخ» را می توانید به جز« صدا و سیما» از هر جایی که به ذهنتان می رسد، تهیه نمایید!!
فرزين پورمحبي
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر به عنوان مهمان