آیا تا به حال به تماشای دریا نشستهاید؟ اگر آری، حتما متوجه شدهاید که تمام آشفتگیها، برخوردها و امواج فقط در سطح است.
در عمیقترین بخشهای دریا هم آشفتگی وجود ندارد؛ حتی موجی کوچک.وقتی در دریای وجودتان عمیق فرو روید و آرامش را به دست آورید، به نقطهای میرسید که هیچ آشفتگی و ناآرامی هرگز در آن راه نداشته است. همانجا بایستید، هر تغییر و دگرگونی از آنجا میسر میشود.در آنجا خود استاد خویشتن هستید. اکنون هر آنچه غیر ضروری است میتواند دور انداخته شود، بدون هیچگونه درگیری و نزاع. با کمال تعجب میبینید که تغیر کردهاید.
امروزه نقش مثبتاندیشی، داشتن افکار و امواج مثبت و دارا بودن عینک خوشبینی بر کسی پوشیده نیست. نتایج یک پژوهش نشان میدهد میانگین عمر افراد مثبتاندیش، ۷ سال بیشتر از کسانی است که از این ویژگی بیبهره هستند و با عینک تیره بدبینی به دنیا و امور آن مینگرند.
در زندگی شهرنشینی با توجه به استرسهای موجود در محیط پیرامون افراد، آلودگیهای صوتی و دیگر ناهنجاریهایی که اثرات نامطلوب فراوانی به دستگاه روانی ما وارد میآورد؛ طبیعی است که مقادیر فراوانی از انرژی ما از بین رفته و ما فاقد انرژی و توان لازم جهت مقابله با مسائل و کنار آمدن با مشغلههای زندگی روزمره میشویم.
بیتوجهیها و عدمآگاهی نسبت به ملزومات و مایحتاج دستگاه روانی ما را دچار مسائلی میکند که بعضا ریشه و علت آنها را در بیرون از خود جستوجو میکنیم. خلق افسرده، حالات اضطرابی، پرخاشگری و بسیاری از بیماریهای روانتنی حاصل همین غفلت و بیتوجهی ما نسبت به خویشتن خویش است.
همواره مصایب و مشکلات حاد موجود در زندگی برهمزننده تعادل روانی ما نیستند؛ به عبارتی نرساندن سوخت لازم به دستگاه روانی هم میتواند علت بسیاری از کجخلقیها، اختلالات خواب، اختلالات جنسی و خلقی در ما باشد.
گاهی اوقات ما فراموش میکنیم که ظرف درون خود را از آلودگیها بزداییم و یا به عبارتی دیگر از ورود آلودگیها به ظرف وجودی خویش جلوگیری کنیم؛ گویا از یاد میبریم که ما فقط برای کار کردن و متحمل شدن استرسها و فرو خوردن خشم خویش در اثر مسائلی که نمیتوانیم دخالت مستقیمی در جریان اجرایی آن داشته باشیم، به این دنیا نیامدهایم. رسالت ما درگیر شدن در تمام بازیهای زندگی و تلاش صرف جهت نباختن نیست.
● جراحی روانی
ما معمولاً قبل از اینکه منزل را به سمت محل کار و یا رفتن به یک جلسه کاری و یا مهمانی ترک کنیم تدارکات خاصی میبینیم از جمله اینکه ما خود را آراسته میکنیم ما با لباسهایی که داخل منزل از آنها استفاده میکنیم و با همان وضعیت از منزل بیرون نمیرویم، بعید میدانم کسی این آراستگی را نکوهش کند، اما چگونه است که ما برای رفتن به یک مهمانی ساده ساعتها وقت صرف میکنیم تا با وضعیت ظاهری مناسبی حضور به هم رسانیم ولی دقت و انرژی برای خویشتن خویش نداریم برای رفتن به یک کلاس آموزشی در زمینه مسائل ارتباطی – رفتاری و یا مراجعه به یک متخصص علوم رفتاری اعلام میکنیم که فرصت نداریم یا پول نداریم!
بنابراین لزوم انجام جراحی روانی بیش از پیش نمایان میشود. آری ما در ابتدا نیازمند برداشتن بخشهای مسئلهدار ذهنمان هستیم، باید ابتدا برای افکار و باورهایمان فکری بیندیشیم چرا که احساسات ما منتج از افکار ماست باید شروع به خارج کردن اضافات ذهنمان کنیم این خروج بهمراتب مهمتر از خروج چربیها از بدنمان است چرا که اگر به زیبایی ذهن و روان برسیم و دستگاه روانی ما شرایط مناسبی داشته باشد چه بسا برای خود ارزش و احترام بیشتری قائل شویم و پذیرش مناسبی برای خویش داشته باشیم.
در اینجا میخواهم به اهمیت بیشتر بعد روانی اشاره کنم که در واقع پیشنیاز بعد جسمانی است؛ احساس رضایت و دوست داشتن خود مستلزم انجام جراحیهای خاصی نیست همانطور که احساس خوشبختی مستلزم رسیدن به یک وضعیت مطلوب اقتصادی – رفاهی نیست. خوشبختی یک وضعیت نیست بلکه احساسی خوشایند و درونی است و اگر ما بتوانیم در همین شرایطی که هستیم به احساس خوشبختی و رضایت برسیم با رسیدن به اهداف و محقق شدن آرزوهایمان این احساس بیشتر و ماندگارتر از قبل خواهد بود.
در غیراین صورت هیچ تضمینی وجود ندارد که ما با رسیدن به یک موقعیت اقتصادی مناسب یا قبولی در کنکور و غیره احساس خوشبختی و سعادتمندی کنیم وضعیت مالی مناسب به رفاه بیشتر و راحتی ما کمک میکند ولی بالقوه شادی و رضایت وارد زندگی ما نمیکند ما برای شاد بودن به ارتباط با آدمهای شاد، توجه به نیازهای کودک درون، دارا بودن عشق بدون قید و شرط به کل هستی و زدودن زنگارها از ظرف زیبای درون نیاز داریم.
● آیا میتوانم بهتر از این باشم
ما در مسائلی که برایمان روی میدهد نقش داریم این نقش برخی مواقع مستقیم و گاهی بهصورت غیرمستقیم است و چه زیباست هرکدام از ما در رابطه با مسائلی که برایمان ایجاد میشود نقش خود را بیابیم و از خود سؤال کنیم من در این موضوع یا این مشکل چه نقشی داشتم آیا میتوانم ایفای نقش بهتری داشته باشم؟
در روابط بین زوجین خیلی از مواقع یکی از آنها اقدام به اصلاح رفتارهای خود میکند این کار با کمک مشاور با مطالعه و امثالهم انجام میشود و تغییر شروع میشود این تغییر ابتدا در زمینه افکار سپس احساسات و در نهایت در رفتار صورت میپذیرد با گذشت زمان وقتی شریک زندگی و اطرافیان متوجه تغییرات خوب فرد میشوند رفتارهای آنها نیز معمولاً تحتتأثیر قرار میگیرد و تعامل مناسبتری برقرار میشود بنابراین بیاییم از خود شروع کنیم ما معمولاً بهدنبال تغییر دیگران هستیم و مشکل را آنها و رفتارشان میبینیم اگر این طرز فکر غالب باشد همواره باید تلاش کنیم و نقشه بکشیم که چگونه دیگران را تغییر دهیم در حالی که تغییر دادن خودمان بهمراتب راحتتر است اگر از تغییر خود شروع کنیم شاهد اتفاقات و رویدادهای جالبی در خود و پیرامون خود خواهیم بود.
تغییر معمولاً بار استرسی دارد تغییر محل کار، تغییر محل زندگی، تغییر شغل و تغییر رئیسمان در محل کار ما را کمی دچار اضطراب میکند؛ تغییرات درونی هم از این امر مستثنی نیست.
ما براساس بسیاری از عادات قهری و جبری خود زندگی میکنیم و برای ما آسودهتر است که آنها دستنخورده باقی بمانند ما طبق عادات رفتاری خود در شرایط مشابه رفتارهای مشابهی انجام میدهیم بنابراین با شروع دستکاری این عادات که زمینه تغییرات رفتاری ما را فراهم میکنند بعضاً با احساسات ناخوشایندی هم روبهرو میشویم بهعنوان مثال کسی که همواره در اختلافات از موضع برنده – بازنده عمل میکند و میخواهد به هر قیمتی شده نبازد وقتی متوجه میشود که برای حل اختلاف میتوان به گونهای دیگر نیز رفتار کرد و گاهی لازم است به خاطر دیگری مثلاً همسر، گذشت کرد و این به معنای باختن و بازنده بودن نیست ابتدا حالت خوشایندی نخواهد داشت او همواره با زور و فشار تلاش کرده موقعیت را به نفع خویش تغییر داده و به پایان ببرد و هماکنون باید جلوی این رفتار خود را بگیرد طبیعی است که این کار راحت نخواهد بود ولی کافیست قدم اول برداشته شود و ما به لزوم تغییر پی ببریم و شروع کنیم با گذشت زمان و بررسی تعاملات و رفتارهای خود با دیگران و اثرات مطلوب ایجاد شده، این تغییر تقویت خواهد شد و مهر تاییدی خواهد بود که نشان میدهد ما چقدر به تغییر کردن نیازمندیم.
نکته قابل توجه که میتوان در اینجا بدان اشاره کرد این است که اساس درمان بسیاری از رواندرمانگران و روانپزشکان معروف دنیا براساس همین تغییر است دکتر گلاسر درمان را تغییر در رفتار میداند؛ آدلر تغییر در انگیزش، راجرز تغییر در ادراک، الیس تغییر در باورها، بک تغییر در شناخت و پرز تغییر در نیازها و علایق را اساس درمان اشخاص میدانند.
اهمیت تغییر در اینجا بیش از پیش خود را نمایان میکند در بسیاری از مواقع تغییر سبک زنگی ما را از مبتلا شدن به بسیاری از بیماریها و مسائل روانشناختی مصون میدارد تصور کنید فردی که مهارتهای حل مسئله، کنترل خشم، روابط بین فردی مؤثر و رفتار جراتمندانه را آموخته و آنها را به کار میبرد نسبت به کسی که از این تواناییها برخوردار نیست در مقابله با مسائل زندگی و ناملایمات و یا در برقراری ارتباط مناسب با دیگران چقدر میتواند قدرتمندانه و موفقتر عمل کند.
همه چیز مهیاست برای یک شروع دیگر برای شروعی بهتر، ما نیازمند تغییرات وسیعی در همه ابعاد هستیم اما بیاییم این تغییرات را ابتدا از خود شروع کنیم ابتدا از درون نه از بیرون، تغییرات مناسب درونی شرایط را برای تغییرات بیرونی نیز مهیا میکند پس بیاییم گام اول را استوار برداریم و اعلام کنیم: غافل نخواهم بود و تغییر را شروع خواهم کرد.
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر به عنوان مهمان