این داستانها واقعیست، شخصیت این داستان ها هر یک به به نوعی برنده هستند:
داستان شماره 1: دوست ما افتاده رو دور شانس. توی یه قرعهکشی برنده شده و یه تخفیف گنده جایزه گرفته.
قضیه چی بوده؟ از یه شرکت اینترنتی بهش زنگ میزنن و ۳۰۰ ساعت اینترنت رو با ۶۰ درصد قیمت معمول بهش میفروشن. جالبه که میگفت برای این قرعهکشی اصلاً توی جایی هم ثبتنام نکرده بوده و الآن خداخدا میکنه که صاحبهای شرکته متوجه قضیه نشن.
داستان شماره 2: یکی دیگه از دوستامون از سربازی برمیگرده که منشی یکی از شرکتهای اینترنتی شهر که بصورت اتفاقی شماره گیری میکرده، زنگ میزنه به شماره اتاقش که تبلیغ سرویس های شرکتشون را بکنه و از مزایای سرویس های اینترنتشون بگه که این رفیق ما در همین حین مخ خانم منشی تبلیغاتچی را میزنه و اصلا ادامه صحبت ها چیزی غیر از سرویس های اینترنت می شود. لازم یه ذکر است این منشی روزانه 50 تا 100 عدد شماره تصادفی را می گیرد و تبلیغات تلفنی می کند، خدا به داد این شرکت اینترنتی برسه
حالا دور از همه اینها استفاده درست از فرصت ها را از این رفیق ما یاد بگیرید
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر به عنوان مهمان