غياثالدين ابوالفتح عمر بن ابراهيم خيام، عمر خيام، در سال 439 هجري، در يكي از بدترين دورههاي تاريخي همزمان با حمله تركان سلجوقی به خراسان در نيشابور متولد شد.
او به دليل علاقه وافرش به رياضيات و نجوم، نيشابور را به مقصد سمرقند و بعدها اصفهان ترك كرد، اما بازگشتش به نيشابور زمينه تولد دوباره وي را فراهم کرد و مهمترين كارها و تأليفات خيام در اين دوران، در خراسان، به انجام رسيد.
خيام علاقه زيادي به علوم مختلف از جمله فلسفه، مكانيك، هواشناسي و... داشت، اما مهمترين ويژگياي كه شهرت و اعتبار بيشتري برايش فراهم آورد، علاقه او به ادبيات بود. هرچند كه حكيم نيشابوري رسالهاي هم در مورد «موسيقي» دارد و در حوزه «هندسة تزئيني» هم كار كرده است؛ اما در واقع اين رباعيات خيام هستند كه پس از ترجمه فيتز جرالد باعث شدند به واسطه ارزش ادبي و فلسفي زباني جهاني يافته و ارزش و اعتبار اين شاعر را نيز جهانشمول کنند.
همان گونه كه ذكر شد رباعيات خيام نخستين بار توسط فيتز جرالد به انگليسي ترجمه شد و در دسترس جهانيان قرار گرفت و نام او را در رديف بزرگترين شاعران جهان مطرح کرد.
اين رباعيات، البته، به واسطة ترجمههاي مختلف و تفاسير گوناگون، در سراسر دنيا به شكلهاي متفاوتي تعبير و تفسير شد كه سالهاي سال با مخالفتها و حمايتها غرضورزانه هم مورد سوء استفاده قرار گرفتند.
دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن در سخنرانياي در دهلي نو در اين رابطه ميگويد: «اين تصور عاميانهاي كه درباره خيام پيدا شده، بايد به دور افكنده شود. از غم دنيا خارج شدن، مسئوليت را از خود دور كردن، به عيش و نوشهاي سبك گذراندن، به هيچ وجه، حرف خيام نيست. بلكه يك اندوه عميق در اوست كه نوعي نوشداروي ضد تاريخ و ضد مصايب بيابد و بار زندگي را سبك كند. گذران زندگي بشر در واقع درخشان نبوده است. بداند چرا چنين است. ميخواهد آن را بكاود. هدف، روشنبيني است... و آن هم تكرار به خوش گذراندن و بهرهوري از زندگي تا حد زيادي جنبه نمادين دارند. خيام واقعاً نميخواهد بگويد شما تمام عمر برويد بنشينيد در گوشهاي و به اين روش عمر بگذرانيد.»
خيام به دنبال چرايي و چيستي زندگي است و از همين روي پيش از هر چيز نام فيلسوف را بر او نهادهاند. همين به دنبال منبع و مقصد بودن، گذر از اين مرحله به مرحلة بعد هم هست كه در اشعار او اهميت پيدا ميكند و برجسته ميشود. زندگي؟!
در كارگه كوزهگري رفتم دوش
ديدم دوهزار گوزه گويا و خموش
ناگاه يكي كوزه برآورد خروش
كو كوزهگر و كوزهخر و كوزهفروش
خيام در اشعارش جهاني مبتني بر تصور را بيان ميكند تا از واپس اين تصورات به تصوير دقيقي نسبت به حقيقت دست پيدا كند و همين حقيقت و چيستي و معناي آن سؤالي است كه در مقام يك فيلسوف با آن مواجه است.
خيام، علاوه بر زمينههاي مذكور كه ادبيات و هنر را هم شامل ميشود، هرچند علاقه چنداني به نوشتن نداشته است، رسالهاي فرهنگي هم درباره تاريخ و آداب و رسوم مينويسد.
نوروزنامه، اثري است منسوب به عمر خيام كه در آن نوروز و پيدايش آن، مراسم و آيينهاي مربوط به آن، در دربار ساسانيان، بررسي شده است. او در اين رساله با شيفتگي تمام درباره آيين جهانداري شاهنشاهان كهن ايران ميپردازد و حتي چند تن از آنها را نيز به لحاظ تاريخي معرفي ميكند. در ضمن، در رباعيات خيام، كه بدون شك متأثر از زمانه و دوران زندگي اوست، ويژگيهاي مهم تاريخي ديگري هم وجود دارد كه برخي از آنها حتي در حوزههاي مختلف به عنوان سند و مدرك كاربرد پيدا ميكنند.
براي مثال، در كتاب نمايش در ايران بهرام بيضايي، در بخش «نمايشهاي پس از اسلام» و قسمت نمايشهاي عروسكي به يكي از رباعيات خيام استناد ميكند تا وجود نمايش عروسكي را در قرن پنجم هجري در ايران ثابت كند.
مشهورترين گفته در مورد خيمهشببازي رباعي خيام (قرن ششم و هفتم) است:
ما لعبتكانيم و فلك لعبتباز
از روي حقيقتي نه از روي مجاز
بازيچه همي كنيم بر نطع وجود
افتيم به صندوق عدم يك يك باز
در دلالت اين رباعي بر وجود نمايشهاي عروسكي در آن عصر شكي نيست و بنابر آن معلوم است كه خيام، نطعي كه عروسكها را روي آن به بازي ميآوردند و همچنين صندوق را، كه پس از پايان نمايش عروسكها را در آن مينهادند، به ياد داشته است.»
در اين كتاب همچنين بيضايي براي اثبات وجود «فانوس خيال» در بخش سايه و نمايش هم يكي ديگر از رباعيات خيام را ميآورد:
اين چرخ فلك كه ما درو گردانيم
فانوس خيال از او مثالي دانيم
خورشيد چراغ دان و عالم فانوس
ما چون صوريم كاندرو حيرانيم
اين اعتبار و استناد را كه نمونههاي ديگري از آن نيز در ميان رباعيات خيام وجود دارد، ميتوان دليل مهمي بر دقت و ريزبيني شاعر در رابطه با جهان پيرامون او دانست. علاوه بر اين، همين نمونهها هم هستند كه دو پهلوبودن و نمادگرايي اشعار وي را به اثبات ميرسانند. خيام بيش از دو قرن است كه به عنوان شاعر و فيلسوف ايراني براي جهانيان شناخته شده و به زحمت ميتوان نمونه مشابهي براي اين گنجينه ارزشمند علم و ادب فارسي پيدا كرد و دريغ آنكه خود ما كمتر از ديگران به آن پرداختهايم.
منابع:
- quatrains khayyamiens, Mahdy fouladvand, publiees par le Ministere De la culture Et des Arts, 1980.
- شناخت اساطير ايران، جابر عناصري، سروش، چاپ دوم، 1382
- منطقالطير، كامل احمدنژاد و فاطمه ص-نعتينيا، انتشارات زوار، چاپ سوم، 1379
نظر خود را اضافه کنید.
ارسال نظر به عنوان مهمان