موضوع: دلتنگی برای تو عزیز سفر کرده
نمایش نتایج: از 1 به 8 از 9
-
۱۳۹۵/۰۹/۲۳, ۰۲:۵۴ بعد از ظهر #1مدیر انجمن
- پونه
- محل سکونت تهران عزیز
- نوشته ها 3,553
- میزان امتیاز
- 61
- پسند شده
- 51870
- پسند کرده
- 33131
عضویت: ۱۳۹۲/۰۶/۱۷دلتنگی برای تو عزیز سفر کرده
همه ما عزیزانی داریم که از بین ما رفته اند ما هم روزی این دیار رو ترک و به دیار همیشه باقی میریم پس به فکر عزیزان از دست رفته هم باشیم تا دیگران هم از ما یادی کنند .
هر کسی عزیز از دست رفته اش رو به طریقی یاد میکند یکی با فاتحه یکی با گریه و دلتنگی و دیگری با خیرات ..... شما عزیز از دست داده تون رو با چی یاد می کنید ؟
خدا تنها تنهایی است که تنها را تنها نمی گذارد
-
۱۳۹۵/۱۰/۰۶, ۱۰:۵۳ بعد از ظهر #2مدیر انجمن
- المیرا
- محل سکونت اورمیه
- نوشته ها 4,799
- میزان امتیاز
- 639
- پسند شده
- 48029
- پسند کرده
- 50283
عضویت: ۱۳۹۰/۰۳/۰۷
بابا دلم برات تنگ شده. 24 شبه پیشمون نیستی. تو که طاقت دوری ازمون رو نداشتی چه جوری دلت اومد تنهامون بزاری.
هنوزم باور نمیکنم نبودنت رو. فکر میکنم همش خوابه. تو که حالت خوب بود و هفته آخر رو که خاله و رها و رضا خونمون بودن همش گفتیم و خندیدیم. یه روز هم حالت بد نبود. چه جوری رفتنت رو باور کنم.
کاش لحظات آخر بالای سرت بودم. ولی حالت خوب بود و من و داداش رو فرستادی دنبال یه کار نیمه تمومی که فکرت پیشش مونده بود. اگه میفهمیدم چند دقیقه بعدش تنهامون میزاری و دیگه نمیبینیمت نمیرفتم حتی اگه به ضررمون تموم میشد نرفتن.
قبلا بهت قول داده بودیم قوی باشیم و سعی میکنم کمتر بیتابی کنم و بیشتر قرآن بخونم ولی از درون داغونم.
دلم حتی برای غر زدنهات تنگ شده بابا. دلم برای سر به سر گذاشتنهات موقع رفتن باشگاه و پیاده روی تنگ شده. همه میگن برو باشگاه تا حالت بهتر بشه ولی پام نمیره سمتش. میدونم از دستم ناراحتی که زندگی عادیمون رو نمیکنیم ولی سخته. خودت یه جوری آروممون کن بابا.
کاش خوابت رو ببینم و باهام حرف بزنی.
خیالت از مامان راحت باشه. حواسمون بهش هست. همونجوری هم که خواسته بودی خاله و شوهرش کنارمونن به خوب کسی سپردی ما رو بابا. رها خیلی دلش برات تنگ شده. با ذوق میاد سرخاک و قرآن میخونه برات. فکر میکنه گریه کنه و قرآن بخونه برمیگردی. هر روز اسمتو میاره و فراموشت نکرده.
بعضی حرفها و رفتارها اذیتمون کرد بابا. دعا کن بازم آروم باشیم و محلشون نزاریم.
برامون دعا کن بابا. جای خالیت توی خونه بدجوری حس میشه. صبحها که بیدار میشم مثل قبل فکر میکنم بازم اولین نفر تویی که میبینم و سلام و صبح بخیر میگم ولی با دیدن جای خالیت یادم میوفته تنهامون گذاشتی.
دوست داشتی وقت خاکسپاری و مراسمت هوا خوب باشه که دقیقا همونطور بود و هوا گرمتر و بهاری بود. دوست داشتی فاصله بد شدن حالت و فوتت زیاد نباشه که دقیقا هم همونطور شد و تا لحظه آخر با همه حرف زدی و چند دقیقه طول نکشیده بود رفتنت.
خیلیهایی که در حقشون خوبی کرده بودی اومدن برای مراسم. شلوغتر از چیزی بود که تصور میکردیم. خیلیها رو داغدار کردی با رفتنت. فقط این آروممون میکنه که از درد مریضی راحت شدی. همونطوری که توی خواب به پرستاری که هفتگی برای تزریقات میومد گفته بودی که راحت شدی و آرومی و جات خوبه. اینه که باعث آرامشمونه.
مایی که 10 سال بود به لحظه نبودنت فکر کرده بودیم بازم تحملش برامون سختتر بود.
فکر کنم چون نبودنت رو باور نمیکنیم به خوابمون نمیای. حداقل به خواب مامان بیا بابا. خیلی بی تابه. با اینکه به روی ما نمیاره ولی بیشتر از همه اون از رفتنت داغونه.Ben dünyanın en büyük aşığı olabilirim
Ben koynunda 100 sene 1000 sene durabilirim
-
۱۳۹۵/۱۰/۲۳, ۰۸:۳۷ بعد از ظهر #3عضو خانواده بزرگ مامی سایت
- محل سکونت گلستان
- نوشته ها 53
- میزان امتیاز
- 21
- پسند شده
- 469
- پسند کرده
- 296
عضویت: ۱۳۹۳/۱۱/۱۳عزیزم خدا رحمتشون کنه. ان شاا....
در بهشت برین جاشون باشه
-
۱۳۹۵/۱۰/۲۳, ۱۱:۱۵ بعد از ظهر #4عضو خانواده بزرگ مامی سایت
- محل سکونت من ساکن مشهدم
- نوشته ها 34
- میزان امتیاز
- 1
- پسند شده
- 182
- پسند کرده
- 574
عضویت: ۱۳۹۳/۱۰/۲۶المیرا جان ازخدای بزرگ برای شما وخانواده محترمتون طلب صبر دارم مطمئناپدر بزرگوارتون از این حال شما ارامش ندارند پس برای شادی روح ایشونم که شده وروحیه مادر مهربونتون به زندگی عادی برگردید .میدونم نبود پدر برای دختر چقدر سخته ولی دوست خوبم وقتی به این فکر کنی که از خداییم وبه او برمی گردیم دلت اروم میشه امیدوارم روحشون با اولیا خدا محشور باشه
مامان فرشاد عضو مامی سایت
-
۱۳۹۵/۱۱/۰۴, ۱۱:۲۶ بعد از ظهر #5مدیر انجمن
- المیرا
- محل سکونت اورمیه
- نوشته ها 4,799
- میزان امتیاز
- 639
- پسند شده
- 48029
- پسند کرده
- 50283
عضویت: ۱۳۹۰/۰۳/۰۷
دلم برات تنگ شده بابا. ۵۰ روز گذشت. هنوزم نبودنت باورمون نمیشه.
با اینکه میایم آرامگاه سر مزارت ولی هنوزم انگار یه خوابه و برمیگردی.
بابا رها هر روز باهات حرف میزنه. برات نقاشی کشیده که بیاریم به سنگ قبرت بچسبونیم. همش غر میزنه اتاق جدید عمو کوچیکه نمیشه برگرده. با گذشت این همه روز بازم به یادته. هنوزم راضی نشده بره مهد. چون عصر رفت مهد تا فردا برگرده بهات بازی کنه ولی وقتی اومد با جای خالیت روبرو شد. میگه من نمیرم مهد تا عمو برگرده.
بابایی خیلی اصرار کردن و لباس مشکیمو در آوردن ولی نمیدونن همه چی به لباس نیست نبودت بد داغی روی دلمون گذاشت. به خاطر مامان به روم نمیارم و سعی میکنم به زندگی عادیم برگردم.
بابایی روز تولدت که مهر ماه بودگفتی روی قبرم ۶۲تا شمع به اندازه سنم روشن کنین و کلی سرت غر زدیم این چه حرفیه ولی به خودت الهام شده بود که آخرین پاییزه زندگیته.
عاشق شعر ترکی بودی نوشته سنگ رو ترکی نوشتیم.
مرسی که به خوابمون اومدی. برامون دعا کن به زندگی بدون تو عادت کنیم.Ben dünyanın en büyük aşığı olabilirim
Ben koynunda 100 sene 1000 sene durabilirim
-
۱۳۹۶/۰۳/۲۰, ۰۹:۲۴ بعد از ظهر #6عضو خانواده بزرگ مامی سایت
- زهره
- نوشته ها 825
- میزان امتیاز
- 69
- پسند شده
- 5961
- پسند کرده
- 11991
عضویت: ۱۳۹۱/۱۱/۲۹
بابا جونم در حسرت بوسیدن دستهاتون موندم."خدایا شکرت"
-
۱۳۹۶/۰۴/۰۵, ۰۱:۴۱ بعد از ظهر #7عضو خانواده بزرگ مامی سایت
- نوشته ها 7,281
- نوشته های وبلاگ
- 4
- میزان امتیاز
- 1379
- پسند شده
- 60615
- پسند کرده
- 67583
عضویت: ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
این #عید مث هر سال نیس برامون.....
امسال همه یاد پارسال میفتن....
پارسال که اینموقع هنوز بین ما بودی....
اولین مکانی که همه میرفتن تبریک عید خونه #مادربزرگ بود...
و پارسال ما هم اومده بودیم دیدنت.....
کاش امروز همون پارسال بود.....
همین روز #عید_فطر
پارسال.....
آخ از پارسال.....
ازین عدد بدم میاد
24/4
عدد نحسی بود....
عددی که #داغ ب دل همه گزاشت....
داغی که فکر نمیکنم از دل هیچکدوممون بره...
آه...بغض....غم....هیهات....ای کاش.....رو به دلمون گزاشتی و رفتی....
یه هویی....کسی حتی فکرشو نمیکرد ممکنه روزا و دقایق آخر زندگیت باشه....
تا اخرین ساعات زندگیت میخندیدی....
اما از دلت بیخبر بودیم.....
کاش بودی.....
ای کاش میشد به خدا بگم برش گردون....جبران میکنیم
#عیدت_مبارک_مادربزرگامام علی علیه السّلام فرمودند:
اَلسُّكُوتُ عَلَى الأحمَقِ أفضَلُ جَوابِهِ
_
برای دیدن کلیپهای آموزشی کاردستیهام به اینستگرامم سر بزنید
-
۱۳۹۶/۰۴/۲۴, ۰۴:۲۸ بعد از ظهر #8عضو خانواده بزرگ مامی سایت
- نوشته ها 7,281
- نوشته های وبلاگ
- 4
- میزان امتیاز
- 1379
- پسند شده
- 60615
- پسند کرده
- 67583
عضویت: ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
یکسال گذشت....
یکسال ازون روز نحس گذشت....
یکسال با اشک و اه و دلتنگی گذشت...
همیشه فکر میکردم اگه تو بمیری من هم میمیرم....اگه تو نباشی من دق میکنم...اما دیدینمردم...دق هم نکردمپوست کلفتم یا دلسنگمچرا تو رفتی و من هنوز زنده امچرا من هیچیم نشده و راست راست دارم راه میرم...میخندم...
منو ببخش
دلم برات تنگ شده
یکسال پیش ....دقیقا همین روز و همین تاریخ....تلفن زنگ زد....بعد از قطع تماس همه شوکه بودیم....نمیدونستیم گریه کنیم یا....
ای کاش اون روز ....
دستام با یادآوری اون روز میلرزه.....
#دلتنگتم
#برگرد
#مادربزرگامام علی علیه السّلام فرمودند:
اَلسُّكُوتُ عَلَى الأحمَقِ أفضَلُ جَوابِهِ
_
برای دیدن کلیپهای آموزشی کاردستیهام به اینستگرامم سر بزنید
طراحی سایت تخصصی و برسی اصول لازم برای انجام آن ...
رفع مشکلات کامپیوتری شما