Re: مهارت های مادری ( مادر کافی باشیم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مامان پسرم
منم از تجربه شخصی خودم بگم. جدیدا چند روزیه پسرم خوشش میاد انگار داد و بیداد کنه. وقتی به فریادش توجه نمی کنم گریه وحشتناک می کنه. وقتی به اون هم توجه نمی کنم سرشو می ذاره روی زمین و عصبانی بازم جیغ میزنه. یواشکی هم نگاه میکنه ببینه بهش محل می ذاریم یا نه. اما من در درون خودم از این همه جیغ و داد کلافه شده ام. اونم بی خیال نمی شه. الان 20 ماهشه. چی کار کنم؟ گریهههههههههههه
عزیزم فقط وفقط تحملش کن و به روی خودت نیار ... بچه طاقتشون خیلی بالاست زود خسته نمیشن تو این جور موارد ولی آخرش مجبورن کوتاه بیان به شرطی که هیچ گونه توجهی چه مثبت چه منفی از شما نبینه ....
Re: مهارت های مادری ( مادر کافی باشیم)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مامان پسرم
منم از تجربه شخصی خودم بگم. جدیدا چند روزیه پسرم خوشش میاد انگار داد و بیداد کنه. وقتی به فریادش توجه نمی کنم گریه وحشتناک می کنه. وقتی به اون هم توجه نمی کنم سرشو می ذاره روی زمین و عصبانی بازم جیغ میزنه. یواشکی هم نگاه میکنه ببینه بهش محل می ذاریم یا نه. اما من در درون خودم از این همه جیغ و داد کلافه شده ام. اونم بی خیال نمی شه. الان 20 ماهشه. چی کار کنم؟ گریهههههههههههه
سلام به مامان های گل
با اجازه از نجما جون ، دوست عزیز «مامان پسرم » طبق گفته های دکی جون روانشناس کلاس های مهد ، اینگونه رفتارهای بچه ها نشانه اعتراض به ما پدر و مادر هاست. سعی کن کیفیت ارتباطت رو ( و نه کمیتش ) باهاش بیشتر کنی . یعنی مثلاً روزانه نیم ساعت فقط و فقط با اون بازی کنی ( نه اینکه با تلفن حرف بزنی بازی کنی ، غذا درست کنی بازی کنی و ... ) و در این بازی هر چی اون می گه گوش کنی و هر کاری می خواد انجام بدی چون در بازی باید بچه ها فرمانده مطلق باشند. در وهله بعد استفاده از روش بی اعتنایی بدون ارتباط چشمی ، حرفی و ... . یعنی در این مواقع اصلاً بهش نگاه نکنی ، حرف نزنی .
ولی وقتی این کیفیت رو بهتر کنی همه چیز بهتر می شه امتحانش کن.
Re: مهارت های مادری ( مادر کافی باشیم)
پسر من هيچ چيزشو به ديگران نميده http://www.mamisite.com/forum/images/smilies/jjjjj.gifو وقتي جاي مهموني مي ريم مي خواد از وسائل بچه استفاده كنه اون بچه ها وقتي بهش نمي دن شروع مي كنه به گريه كردن ولج بازي ميكنه http://www.mamisite.com/forum/images/smilies/sssss.gif به خاطر اين كارهاش مهموني رفتن ما خيلي كم شده ووقتي يه مهمون مياد خونه ما اين پسر من اصلآ حرف شنوي نداره ومن در اين موارد حرص مي خورم http://www.mamisite.com/forum/images/smilies/kmkmkm.gif ويه راهنماي از دوستان مي خوام http://www.mamisite.com/forum/images/smilies/mkjnhb.gifپسر من وقتي بازي مي كنه هر چيز كه داره مياره مي ريزه وسط حال يعني وقتي از خواب بلند ميشه خونه ما ديگه روي مرتبي رو نبيبينه حالا شما منو راهنماي كنيد كه چكار كنم http://www.mamisite.com/forum/images/smilies/tgtgtg.gif
Re: مهارت های مادری ( مادر کافی باشیم)
من یه سوالی دارم دخترم در استانه دوسالگی هست به تازگی اینقدر لجباز شده که تحمل کارهاش واسم عذاب اور شده به طور مثال اگر میگه بابا آب بده اگر من بخوام براش اب بیارم قیامت به پا میکنه ویه رفتار خیلی بدتر که یاد گرفته موقعی که ناراحت میشه از کسی طرف رو میزنه http://mamisite.com/forum/images/smilies/lllll.gifالبته این فقط شامل من وهمبازیاش میشه حتی به پدرش چنین جسارتی نمیکنه ولی مثلا دختر خواهرشوهرم که دوماه از خودش بزرگتره عادت داره ازهرچی که خوشش میاد از دست هرکی باشه بره بگیره وهمین مساله باعث در گیری فیزیکی بین ستایش ودختر خواهر شوهرم میشه البته شکر خدا زدنش در حد یه توسری زدن ارومه فعلا وقتی اینکارو میکنه همه اونو دعوا میکنن این موضوع واسم عذاب اور شده تروخدابگید چه جوری از سرش بندازم که اینکارو نکنه بسکه به خاطر هر مساله ای بهش تذکر میدم بچه عصبی شده http://mamisite.com/forum/images/smilies/zzzzz.gif
Re: مهارت های مادری ( مادر کافی باشیم)
ستایش من عزیزم اول اینکه هر وقت اسمت رو میبینم یاد پدرت می افتم :) انشاللهخداوند روحشون رو در آرامش قرار بده
من مشاور نیستم ...عددی هم نیستم که بخوام خدای نکرده به کسی بگم چی کار بکن و چی کار نکن
اما به عنوان یک مادر که خودشم دختر 2 سال و دوماهه داره اینها رو میگم :
چند تا نکته در پستت وجود داشت که از پست خودت کپی میکنم :
1- دخترم در استانه دوسالگی هست
2-اینقدر لجباز شده که تحمل کارهاش واسم عذاب اور شده
3-ولی مثلا دختر خواهرشوهرم که دوماه ....
4-زدنش در حد یه توسری زدن ارومه فعلا وقتی اینکارو میکنه همه اونو دعوا میکنن
5-بسکه به خاطر هر مساله ای بهش تذکر میدم بچه عصبی شده
***
یک مسله ای هست در مورد بچه های نوپا * 18 ماه تا 3 سال * که بعضی از روانشناسان بهش معتقدند بعضی هم قبولش ندارند ( اما من تجربه اش کردم قبولشم دارم ) اسمش هست :
نحسی دو سالگی . ببین وقتی یه آدم بزرگی بچه بازی در میاره یا خودش رو لوس مینکنه یا لجبازی میکنه بهش میگن :
عین یه بچه دو ساله میمونه !!!! خب حالااین بچه فقط دو سالشه ! تازه ابتدای کشفکردن خودش و ارتباط معنادار با اطرافشه. بهش فرصت بده تا این ارتباط رو به نحو احسن کشف کنه
دختر من ( اسمش هست : مریمناز ) وقتی در آستانه ی دوسالگی بود وقتی در شرایط دختر تو قرار میگرفت عادتش بود سرش رو محکم !!!! با تمام قدرت میکوبید به زمین و یا به در و دیوار !! یعنی یه چیزی میگم یه چیزی میشنویا ! چنان سرش رو میزد که هر بارمن میگفتم یا امام حسین این دفعه دیگه ضربه مغزی شد !
تنها راه نجات از این موضوع ** بی توجهی ** بود ! بی توجهی محض به این حرکتش . وقتی کاری که میخواست انجام نمیشد من میدونستم الانه که سرش رو بکوبه تو دیوار سریع روم رو میکردم اون ور و خودم رو مشغول میکردم
((یه کم نیاز به تحمل و حوصله داره این کار )) ظرف 1 هفته تا 10 روز از سرش افتاد الهی شکر و تا الان که دیگه تکرار نشده .
پس نگران نباش
2- هرگز هرگز هرگز ما اجازه نداریم روی بچه هامون برر چسب بزنیم به چند دلیل . یکیش اینه که این عادت برچسب زنی باهامون میمونه تا بچه بزرگ شه و در هر سنی برچسب جدیدی بهش میزنیم و دوم اینکه انقدر به این حرف عادت میکنیم که جلوی خودش ** با اینکه 2سالشه اما خوووووووووووووب میفهمه ** برای دیگران یا پای تلفن یا حضوری میگیم که : آره ..میبینی ...بچه چقدر لجبازه چه کارش کنم به نظرت ؟ و یادمون میره که خودش داره گوش میده و نگاه میکنه و این امر همیشه در ناخودآگاهش میمونه
این بچه 2 سالشه به خدا ... بهش فرصت 2 ساله بودن بده . با آرامش بهش لبخند بزن . وقتی میخوای باهاش حرف بزنی بنشین روی زمین تا هم قدش شی ..از بالا بهش نگاه نکن .بشین پیشش بهش لبخند بزن دستش رو آروم بگیر و حرفترو بهش بزن . اولش سخته ولی بعد به صورت یک عادت بسیار زیبا و یک درک دو طرفه ی قشنگ در میاد و میبینی که چقدر رفتارش بهتر میشه
صبور باش ... تو مادرشی یعنی تمام نیروی مثبت خلقت .
3- مقایسه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟ !!!!!!!! اصلا داشتیم؟؟؟؟؟ به اندازه ی مخلوقات خداوند شیوه ی رفتار در دنیا وجود داره .
4- خیلی خیلی خیلی ببخشید خیلی معذرت میخوام اما دیگران خیلییییییییییی بیخود میکنند بچه ی تو رو دعوا میکنند!!! اصلا برای چی بهشون انقدر اجازه دادی که به حریم شخصی زندگیت که قسمت اعظمش تربیت فرزندته وارد شن انقدر مستقیم که بخوان بچه ی دو ساله رو که مادرش هم انشالله 120 سال زنده باشه دعوا کنند؟؟؟؟؟
5- یکی از ایرادهایی که به تربیت ایرانیزه ی ما وارده دست خودمونم نیست این بکن نکن هاست . که البته کاری ندارم به اینکه ریشه ی فرهنگی دینی اجتماعی قوی داره و زمان میبره تا کمرنگ شه .
قسمت اعظم رفتار بچه ها , باز خورد رفتار ماست نسبت به خودمون , خودشون و دیگران . قبل از اینکه سعی کنی بچه رو آرام کنی اول خودت رو آرام کن .
قرآن بذار گوش کن ..موسیقی مورد علاقه ات رو بذار ... مهمتر از همه ساعت هایی رو در روز برای خودت بگذار تا کاری که دوست داری انجام بدی ** حتی فقط یک ربع از شبانه روز ** تا خودت رو ریکاوری کنی بعد میبینی وقتی تو آرامتر هستی چقدر رفتار دخترت آرامتر میشه و چقدر همه چیز در سیر بهتری پیش میره .
چرا بهش انقدر تذکر میدی ؟ نتیجه اش هیچ چیز نیست جز دور شدن و دور تر شدن در نوجوانی
ما قرار نیست معلمشون باشیم .ما فقط مادرشونیم . اگر به اندازه ی کافی مادر باشیم دیگه نیازی نیست معلم و یا دوستشون هم باشیم
ما قراره مادر ِ کافیشون باشیم .
بهش بخند ..باهاش بپر ...بدو و بیشتر از همهههههههههه در آغوشش بگیر .
بگذار سراسروجودش اشباع شه از عشق همه جانبه ی مادریت
****
آقا یکی میکروفون رو از من بگیره ! اگه به من باشه تا صبح بالای منبر میمونماااااااا
ببخشید انقدر حرف زدم امیدوارم مفید باشه حتی یک جمله اش
Re: مهارت های مادری ( مادر کافی باشیم)
مسیحا نوشته:
- خیلی خیلی خیلی ببخشید خیلی معذرت میخوام اما دیگران خیلییییییییییی بیخود میکنند بچه ی تو رو دعوا میکنند!!! اصلا برای چی بهشون انقدر اجازه دادی که به حریم شخصی زندگیت که قسمت اعظمش تربیت فرزندته وارد شن انقدر مستقیم که بخوان بچه ی دو ساله رو که مادرش هم انشالله 120 سال زنده باشه دعوا کنند؟؟؟؟؟
مسیحا جان من تمام پست ها را مطالعه کردم و خیلی مطالب مفید یاد گرفتم.
اما نمی دانم من منظور شما را بد فهمیدم یا واقعا منظورتان این است که وقتی بچه ی شما بچه ی دیگری را می زند شما نباید هیچ تذکری به او بدهید تا مبادا ناراحت شود !!!!! اگر من منظور شما را بد فهمیدم قبلا معذرت می خواهم ولی اگر واقعا نظرتان این است متعجب شدم!!!! چون امکان دارد حالت عکس آن اتفاق بیفتد و بچه ی شما از طرف کودکی دیگر کتک بخورد و والدین آن کودک هم اصلا به رنجی که کودک شما متحمل شده توجه نکنند ،آن وقت شما در این حالت چه حالی بهتان دست می دهد ؟آیا راحت تحمل می کنید؟!!!! آیا باز هم همین نظر را می دهید؟!!!!
چون برای خودم این موضوع اتفاق افتاده :یک بچه که از پسرم کوچکتر هم بود با مشت زد تو دل پسرم ولی پسرم فقط دلش را گرفته بود و من رفتم جلو تا از تکرار این عمل جلوگیری کنم ولی در کمال ناباوری دیدم آن بجه در حضور من می خواد کارش را تکرار کند که باعث شد پسرم را از آن محیط دور کنم ولی باز دیدم در حضور مادرش باز تکرار کرد ولی مادرش کوچکترین عکس العملی نشان نداد و این با عث عصبانیت من شد و در حضور مادرش بهش تذکر دادم ولی دیدم مادرش با کمال پررویی گفت :پسرم را بردم پیش روان شناس گفته اصلا در این موارد بهش تذکر ندید !!!!! من هم گفتم :عزیزم اگر پسرت کتک خورده بود هم همین طور نظر میدادی!!!! آیا دوست داری پسرت در حضور خودت کتک بخورد؟که مامانه مونده بود چی جواب بده!!!!!
من در مورد امر ونهی کردن های بیجا به کودک موافقم که باعث بدتر شدن رفتار می شود ولی این باعث نمی شه از بچه های دیگران برای خوشایند کودکمان کیسه بوکس درست کنیم و بهتر است روایطش را با دیگران کودکان محدودتر کنیم تا آسیبی به کسی نرسد!!!
باز هم از شما ،مسیحا جان اگر منظورتان را بد فهمیدم عذر خواهی می کنم.
Re: مهارت های مادری ( مادر کافی باشیم)
shohre جان ممنونم از این تذکرت ..
نه منظورم اینجور نبود . البته اون شخص درست گفت چون همه ی مشاورها میگن اصلا نباید به بچه چیزی گفت در این موارد چون روی اونکار حساس میشه و ازش به عنوان نقطه ی ضعف مادر استفاده میکنه ( مخصوصا اینکه بچه ها به شدت نقطه ی ضعف مادر رو در مقابل دیگران میفهمند که رفتار مادرشون در جمع محتاطت تره نسب به خانه و خیلی جسورانه و ظریف ازش بهره میگیرن )
یک شیوه ای هست که من اسمش رو میذارم : عروسک درمانی .
دختر و پسر هم نداره . حتما هم نباید بچه مشکل خاصی داشته باشه تا ازاین روش استفادهکرد کلا شیوه ی تربیتی مناسبیه برای آموز غیر مسقیم خیلی چیزها
حتما شیوه های مختلفی داره من این یکیش رو بلدم و استفاده کردم و میکنم گاهی
بچه رو با عروسک تنها بگذارید توی اتاق و برید و از جایی که دیده نشید بازیش رو تماشا کنید . حتی نوع تماس دستش با عروسک رو هم در نظر بگیرید . ببینید باهاش چطور رفتار میکنه . میبوسش ؟ میزنش ؟ موهاشو میکشه ؟ دعواش میکنه؟ بغلش میکنه؟ میخوابونش؟ بهش اخم میکنه ؟ میخنده ؟ براش کتاب میخونه؟ بهش دستور میده؟ و ....
** مثلا مریمناز زمانی که من سعی میکردم از پنبه ریز بگیرمش عروسکش رو میشوند روی لگن و بوسش میکرد و با دهنش میگفت : شششششششش عکساش و توضیحاش تو وبلاگم هست **
این رفتار اون شباهت بسیار زیادی داره به شمایی که اون در ذهنش ساخته. حالا شما میتونید از همین عروسک استفاده کنید برای آموزش غیر مستقیم مهارت ها
مثلا در بازی عصرگاه ((( خیلی خوبه اگر بتونیم برای بازی های بچه ها برنامه داشته باشیم و ساعت گذاریم ))) که فرضا دارید با موزیک میدوید توی اتاق یا میچرخید عروسک رو هم مشارکت بدید و دستش رو بگیرید تا مثلا اونم بدوه . بعد بندازینش زمین و مثلا بگید: ** بستگی به نوع ادبیات هر شخص داره **
آخییییییییییی ... عزیز دللللللللللللم ...چی شدی عروسک جان کجات درد گرفت ؟ دستت ؟؟ آخی بیا بوس کنم دستت رو خوب بشه ...نازی ...نازی عروسک قشنگم .... *** بعد به فرزندتون بگید ** بیا ببین عروسک رو طفلکی چی شد؟ بیا کمکش کنیم بلند شه ...بیادستش ور بوس کنیم خوب شه . بیا نازش کنیم دردش کم شه
و .................
*******
این روش برای بچه هایی که مثلا مو میکشن یا گاز میگیرن و یا میزنند معمولا جواب میده .
هر کس بچه ی خودش رو میشناسه میدونه کی عصبانی میشه و عکس العملش رو میتونه پیداش کنه اما در مهمانی یا در مقابل دیگران معمولا باید شش دنگ حواس رو جمع کنه تا از وقوعش پیشگیری کنه که مجبور نشه بچه رو دعوا کنه
نمیدونم ... راستش اخلاق من کلا اینجوریه که با دعوا کردن بچه ها مخالفم مخصوصا اگر به خاطر بچگی کردناشون باشه .
شایدم من اشتباه میکنم .
کسی پیشنهادی داره ؟